داغ از تنبهای بی سرما. درد از مسكنهای خواب آور. من در تسلیم سكوتم با خودم هیچم. من در نمای بی نمایی. من در سكوت مبهم تختم گیرم. من درلای دستمال گریه ام. ه تلخ خودم هم تلخ ترم. من در شهری زندگی می کنم که یکی از معروف ترین سمفونی های موزارت را روی دنده عقب وانت می گذارند! شهری که در متن یک موسیقی جیغ می زنند و آتوتیون می کنند و.

دوش آگهی ز یار سفر کرده داد باد . من نیز دل به باد دهم هرچه باد باد. دعام رو قبول کردی . حالا من و اینهمه خوشبختی . خدایا اگر روزی هزار بار شکرت کنم کمه! خدایا نمی دونم چیکار کردم که من رو تو اینجا گذاشتی ولی می خوام بدونی حاضرم همه کار بکنم تا یک قدم هم برنگردم عقب. از اون روز به بعد آروم تر شدم. ببخشید چند لحظه ! .

یه اشک بی بغض و یه ابر بی بارون. قراری کنسل و یه کافه ی تعطیل.

عزیز کلهر بنیانگذار شعر وحشت ایران. به حرمت انسان همیشه قلم را مقدس پنداشته ام. بیوگرافی و قسمتی از دکترین ادبی شعر وحشت به قلم عزیز کلهر. انتشارات حوزه هنری استان سمنان. داستان زندگی عزیز کلهر را به صورت داستان به چاپ رسانید. با قلم استاد محمد اسماعیل حاج علیان. که مشتمل بر هشت داستان کوتاه براساس زندگی عزیز کلهر است. عزیز کلهر بزودی منتشر می کند. پرفسور میر جلال الدین کزازی. استاد ادبیات فارسی دانشگاه مادرید عزیز کلهر متولد. نفر نخست شعر طبیعت 2010.

این حجت با ما تمام کرده اند. که اگر می خواهید در این دیار اقامت. سالها اختناق و وهن و تحقیر بر ما گذشت. جسم و جان ما . تهران شهری پر از اشتباهات زبانی.

دفترچه ارشد و ظرفیت های فرهنگ و زبان های باستانی. دفترچه ارشد و ظرفیت های فرهنگ و زبان های باستانی هم آمد! دفترچه و ظرفیت ها هم آمد! خوشبختانه با افزایش ظرفیت مواجه بودیم.

طاقت اشکای تو رو ندارم . طاقت اشکای تو رو ندارم - فانوس چشمات نباید تر بشه توو رود رویاهای تو نباید . بوسه در ملاء عام . از همه ی اونایی که خیلی دیر بهشون سر زدم یا . یه دوچرخه ی قدیمی دارمو کلی آرزوهای دور و دراز همه چی درهم و برهمه خدا امشب آخه به تو دارم . دو ترانه در یک آپ. سلام و پوزش فراوان بابت چند ماه نبودنم. به خاطر تلافی این چند ماهه این بار با دو تا ترانه به .

راه در جهان یکی است و آن راه راستی است. به صفحه ی دلتنگی من خوش آمدید. تقدیم به آتشنشانان شهید ساختنان پلاسکو. دل به آتش زد و آتش به تنش اما. بعد زیر آوار و دلش پیش زنش اما بعد. نگران بود که شاید نتواند یکبار. برهاند ز بلا هم وطنش اما بعد.